اندک نیست تعداد
جوانانی که پس از سعی و تلاش بسیار و راه یابی به دانشگاه می کوشند که در چنین فضای
علمی و آکادمیک توانایی و استعداد های خود را بروز دهند و همراه با فراگیری علم و دانش،
آینده ی خود را به سطح عالی برسانند. اما متاسفانه مسأله ی مهمی که بیشتر جوانان تحصیل
کرده و خلاق کشور را مأیوس و نومید کرده است، بیکاری و نیافتن شغل مناسب می باشد .چرا
که بر اساس گفته های این فارغ التحصیلان با این که چند سال از زمان فراغت آنان سپری
می گردد، اما تا اکنون نتوانسته اند وظیفه ای برای خود بیابند .
چنین نگرشی در اذهان
دانشجویان بسیاری از آنان را از ادامه ی تحصیلات عالی در دانشگاه ها باز داشته است
و برخی نیز به شغل های آزاد روی آورده اند .
اما از این که به
چه دلایلی، جوانی تحصیل کرده که نیرویی محرک جامعه تلقی می شود ، نمی تواند شغل مناسب
و مطابق با رشته ی تحصیلی اش بیابد و بتواند استعداد ها و خلاقیت های خود را در جامعه
تبارز دهد ، باید آگاهی حاصل نمود.
اکبر رستمی دانشجوی
دانشکده ی ژورنالیزم ، فساد اداری را در نهاد های دولتی و غیر دولتی از جمله عوامل
بیکار بودن جوانان تحصیل کرده می داند و می گوید : " با این که هر انسان باید
به خود باور داشته باشد ، اما من در افغانستان به این امید ندارم که بتوانم بعد از
فراغت کار پیدا کنم . چون در جامعه ی ما کار به اهل کارش سپرده نمی شود، جوان اگر هم
استعداد داشته باشد، باز هم چون واسطه ندارد نمی تواند در جایی استخدام شود . اما آن
هایی که علم و دانش ندارند و در آن شغل نیز از هیچ تخصصی برخوردار نمی باشند، بسیار
زود در اداره ها کار پیدا می کنند."
به باور وی فساد
اداری در کشور موج می زند و این زمینه ای فراهم می آورد که شخصی نتواند از راه مشروع
در یک اداره استخدام شود که به ویژه در اداره های دولتی ، در پست های مهم، کارها با
واسطه انجام می شود.
مریم مرادی که از
دانشکده ی روانشناسی دانشگاه تعلیم و تربیه فارغ التحصیل شده است ، از این که نتوانسته
است وظیفه ای مطابق با رشته اش بیابد ناراضی است و می گوید : " زمانی محصل بودم،
تصمیمم بر این بود که تحصیلاتم را به پایان برسانم ، هرچند مدرک برایم بسیار مهم بود
اما در کنار آن سعی می کردم که مسوولیت خود را به عنوان دانشجو فراموش نکنم و می کوشیدم
که آموزش ها و تعالیمی که در دانشگاه داده می شود را به نحو عالی فرا بگیرم تا بتوانم
در آینده وظیفه ی خوبی پیدا کنم . اما حالا با این که یک سال از فراغتم می گذرد نتوانسته
ام شغل خوبی که از لحاظ روحی و مالی مرا تمویل کند ، پیدا کنم و هنوز هم در پی آن
.می باشم"
به طور مسلم ، هنگامی
که در اداره ای فردی بنابر شناخت و واسطه استخدام شود و توانایی ای در زمینه ی آن شغل
نداشته باشد ، فعالیت های اداره رو به وخامت گراییده و کارها به خوبی به پیش نخواهد
رفت و به جز ضرر مالی به اداره هیچ پیشرفتی صورت نخواهد گرفت.
برخی دیگر از دانشجویان
بدین باور اند که مسلکی نبودن خود فرد و عدم توجه وی به آموزش های داده شده در دانشگاه
سبب شده است که شخص پس از فراغت، نتواند یا شغلی پیدا کند و یا پس از طی مدتی فعالیت
در اداره ، به دلیل این که نتوانسته است در وظیفه اش دستاوردی داشته باشد، اخراج شود.
احمد شکیب محمود
که در دانشگاه کابل تحصیل می کند در این رابطه اظهار می دارد که اگر چه سطح تعلیمی
در دانشگاه ها پایین است، اما نباید فراموش کرد که عدم توجه محصل به آموزش و کارهای
عملی صورت گرفته از سوی استادان ، موجب می شود که وی در رشته اش هیچ دانش و توانایی
نداشته باشد و در آینده نیز نتواند کار کند.
باید گفت که یکی
از مسوولیت های وجدانی دانشجویان این است که جهت فراگیری علم و دانش حتا از لحظه ای
دریغ نکنند و همراه با پشتکار و عزمی راسخ در جهت پیشرفت و ترقی جامعه بکوشند تا بتوانند
در آینده ای نه چندان دور خلاقیت های خود را در جامعه بروز دهند.
در کنار این ها
می توان گفت که یکی دیگر از دلایل اساسی ای که جوان تحصیل کرده نمی تواند پس از پایان
تحصیلاتش در نهادی مشغول به کار شود ، عدم داشتن تجربه ی کاری می باشد. تجربه ی کاری
از جمله مسأله هایی است که فرد را با مهارت و مبتکر جلوه می دهد و درصد به دست آوردن
شغلی پر در آمد را بسیار بالا می برد.
دانشجویان می توانند
برای کسب تجربه ی کاری در نهادی به صورت نیمه وقت، فعالیت کنند تا هم تجربه کسب نمایند
و هم در آینده با مشکل بیکاری و نیافتن وظیفه ای مناسب مواجه نشوند.
از سویی دیگرمشکلات
اقتصادی در بیشتر خانواده ها جوان را وادار می کند که پس از پایان تحصیلات عالی و نیافتن
کار طی چند ماه ،به شغل آزاد رو آورده و توانایی های خود را هر گز شکوفا نکند .
طبق گفته های عبدالله
فارغ التحصیل رشته ی انجنیری دانشگاه کابل ، فقر و مشکلات زندگی وی را مجبور کرده است
که جست و جوی شغلی مطابق با رشته ی تحصیلی اش را رها کرده و به شغل آزاد رو بیاورد.
وی ادامه می دهد:"
با بسیار زحمت و تلاش تحصیلاتم را به پایان رساندم پس از چند ماه فراغت به شرکت های
خصوصی مراجعه کردم تا این که وظیفه ای مناسب
به من داده شود اما چون واسطه نداشتم ، پذیرفته نشدم . چون بسیار نا امید شده بودم
به شغل آزاد رو آوردم و در مندوی دکان باز کردم تا خرج خانواده ام را بتوانم به دست
بیاورم."
جوانی که با هزار
میل و آرزو وارد دانشگاه می شود و پس از سعی و تلاش تحصیلاتش را به پایان می رساند
اما زمینه ی اشتغال برایش فراهم نمی شود ، به طور قطع در زندگی شکست خورده، یأس و نا امیدی سراسر وجودش را فرا می گیرد. این
جوان آرامش روحی خود را از دست می دهد و در کنار خانواده نیز احساس خواری و حقارت می
کند چرا که خانواده از فرزند تحصیل کرده اش توقع دارد که با کسب شغل و در آمدی مناسب
او را حمایت کند اما وقتی که جوان کار نمی یابد، علاوه بر این که فشار های روانی وی
را رها نمی کند، اعتماد خانواده را نیز از دست می دهد.
دولت می تواند برای
حل چنین معضلاتی در جامعه گام های موثری بردارد و جوانان را از یاس و نومیدی نسبت به
کشورشان برهاند. مسوولان دولتی باید برای فارغ التحصیلان زمینه ی اشتغال را فراهم آورند
و از ابتکارها و نوآوری های آنان در جهت بهبود وضعیت کشور استفاده کنند. البته باید
گفت که در گذشته برخی از مسوولان فعال دولت ، برای فارغان زمینه ی استخدام در مشاغل
دو لتی را مهیا می کردند اما اکنون این اقدام از سوی آنان به ندرت دیده می شود.
دولت به خوبی بر
این آگاه است که جوان تحصیل کرده ای که مدت زیادی از عمرش را صرف درس و تحصیل کرده
است، برای پیشرفت و ترقی جامعه سودمند می باشد. اما هنگامی که برای آنان زمینه ی کاری
مساعد نشود در واقع دولت تیشه به پای خود زده
است.
گزارش: مریم اکبری
2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر