آفتاب
طلوع کرده گرمی و عطوفتش همه جا را فرا گرفته بود. باید راهی دانشگاه می شدم. در حویلی
خانه ایستاده بودم که ناگاه صدای تق تق دروازه به گوش رسید. مدتی بعد دروازه گشوده
شد. زن میان سالی که چادری آبی رنگی بر سر کرده بود،از من پرسید: دخترم! خانه ی کرایی
دارید ؟ زمانی که پاسخ منفی مرا شنید، چهره اش پریشان شد و با یاس و نومیدی سرش را
پایین انداخت و به راه خود رفت. در راه مدام به آن زن می اندیشیدم. چهره ی مایوسی که
نمی شد از یاد برد. دلم می سوخت، اما نه تنها برای آن زن بلکه برای تمام خانواده هایی
که حتا از نداشتن خانه ای کوچک برای زندگی محروم هستند. از میان کوچه ها گذر می کردم
که از دور چشمانم به دو زن افتاد که دروازه ی خانه ها را یکی پس از دیگری می کوبیدند.
وقتی که به زنان نزدیک شدم با مرد دکانداری در حال صحبت بودند، می گفتند :" یک
ماه است که به دنبال خانه ی کرایی می گردیم، اما یا خانه پیدا نمی شود و یا کرایه اش بسیار بلند است، فقط خدا
به داد ما فقیران برسد، در این دو سال کرایه ها بسیار بلند رفته است."
در
کنار تمام مشکلاتی که مردم فقیر و بی بضاعت جامعه ی ما متحمل می شوند، بی خانهگی و نداشتن سرپناهی امن
، آنان را همیشه رنج می دهد، این مردم هر سال و یا هر شش ماه، مجبور هستند که چند هفته
ی متوالی در جستجوی خانه ی کرایی باشند. این مردم در پشت خانه های هرکس، ظاهر شده و
با عذر و زاری طلب خانه ی کرایی می کنند. اگر چه چنین مشکلاتی از سال های گذشته گریبانگیر
قشر تنگدست و بی پول بوده است، اما باید گفت که طی چند سال اخیر نرخ کرایه و فروش منزل
ها به حدی سرسام آور شده است که تنها عده ی محدودی توان پرداخت آن را دارند.
یکی
ازشیوه های خانه یابی در مناطق پایین شهرکابل این است که خانواده های فقیر به ندرت
به دفتر رهنمای معاملات رجوع می کنند. در اکثر این خانواده ها رسم است که زنان به جستجوی
خانه می روند نانوایی های زنانه مکان مناسبی جهت پرسیدن درباره ی خانه ی کرایی برای
این گونه خانواده ها می باشد. محمد جواد که در ده بوری دفتر رهنمای معاملات دارد، در
رابطه به مراجعه کنندگان می گوید :" بیشتر مشتریان ما مردم ثروتمند هستند که برای
خرید و یا کرایه ی خانه با دالر معامله می کنند و خیلی کم پیدا می شود که مردم عادی
شهر به دفتر مراجعه کند چرا که آن ها تنها
یک یا دو اتاق کرایی می خواهند، آن هم با کرایه ی بسیار کم."
به
گفته ی وی افزایش جمعیت در شهر کابل، سبب بلند رفتن نرخ خانه ها، چه برای کرایه و چه
برای خرید و فروش منازل شده است که پرداخت هزینه ی آن از توان افراد نادار جامعه خارج
است.
در
کنار تمام مشکلاتی که قشر تنگدست ومحروم جامعه با آن مواجه اند، افزایش نفوس در شهر
کابل، وضعیت را بیش از پیش وخیم کرده است و قیمت خانه های کرایی دوچند شده است.
بیشتر
کشاورزان و دام پروران ولایت های مختلف کشور، به خاطر نبود کار و احساس ناامنی مجبور
شده اند که زمین و خانه های خود را ترک کنند و به پایتخت کشور هجوم بیاورند تا بسا
لحظه ای را با خاطر آرام و دور از وحشت سپری کنند. در واقع ترک ده ها و پناه بردن به
شهر، موجب افزایش بی حد جمعیت کابل شده است که نه تنها در نرخ خانه ها تاثیر گذاشته
بلکه بسیاری از امور شهر را نیز مختل کرده است و بر شدت بیکاری مردم افزوده شده است.
عاشق
الله که کله فروشی می کند، به خاطر بیکاری مفرط از لغمان آمده است تا که بتواند از
این طریق مخارج خانواده اش را تامین کند. وی اظهار می دارد که در اول می خواستم خانواده
ام را به شهر بیاورم، اما چون قیمت خانه ی کرایی بسیار بلند رفته است، خانه ی کرایی
ارزان قیمت نیافتم و خانواده ام را در لغمان ماندم.
محمد
عیسی که از غزنی آمده است، از نرخ بلند خانه ها شکایت دارد و علاوه می کند که اگر در
شهر خودمان کار می بود این قدر خود را در این جا آواره نمی کردم . از بی خانه گی شب
ها خانه ی قومی های خود می خوابم و زن و فرزندانم در غزنی هستند. کرایه ی هر اتاق سه
هزار افغانی است، اگر دو اتاق بگیرم باید شش هزار کرایه ی خانه بدهم در حالی که من
هر ماه، پنج هزار افغانی در آمد ندارم.
بیکاری
و گران شدن مواد غذایی به تنهایی شهروندان کابل را به ستوه نیاورده است، بل مهاجران
و روستا نشینان نیز از حالت ناهنجار پایتخت ناراضی هستند، اما نکته ی جالب این جاست
که آنان خود تا هنوز درک نکرده اند که مهاجرت آنان به پایتخت کشور از جمله عوامل بلند
رفتن نرخ خانه ها می باشد.
براساس
گفته های شهروندان کابل، بی خانه گی و نبود خانه با کرایه ای ارزان، بسیاری از خانواده
های بی بضاعت را به زندگی کردن در زیر خیمه ها ناگزیر کرده است که حتا در سرمای زمستان،
روزگار خود را درخیمه سپری می کنند بدون آن که دولت و مسوولان توجهی به آنان داشته
باشند.
سرور
خان دکاندار در کوته ی سنگی، در این رابطه بیان می کند که بیشتر خانواده های فقیر و
تنگدست که از پرداخت کرایه ی خانه عاجز اند ومردان شان بیکار در خانه خوابیده اند،
در هر جای شهر خیمه می زنند و در برابر آن همه کثافات و گرد و غبار شهر زندگی می کنند.
باید
گفت که، وضعیت ناهنجار پایتخت از دیگر ولایت های کشور فجیع تر است، عدم توجه به کشاورزان
و نبود کار در ولایت ها، آنان را وادار کرده است که با هجرت به شهر وضعیت خراب اقتصادی
شان را بهبود بخشند، اما متأِسفانه کابل را از سایر ولایت ها نامناسب تر و ناگوار تر
دریافته اند.
شهر
کابل با افزایش روز افزون نفوس، محیطی بسیار زننده در نظر شهروندان جلوه کرده است،
با هجوم روستاییان به شهر دامنه ی بیکاری و فقر بسیار گسترده شده است و این وظیفه ی
دولت است که باید با انجام اقدام های اساسی، شهر را از این بحران نجات دهد تا شاید
از مشکلات کرایه نشینان کاسته شود.
دولت
باید هر چه زودتر با آماده نمودن زمینه های کار و بهتر کردن وضع امنیتی در ولایت های کشور،
باید زمینه ی رشد و ترقی کشور را فراهم آورند،
نه این که بر نارضایتی و رنج های مردم بیفزاید.
گزارش:
مریم اکبری 2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر